جدول جو
جدول جو

معنی klikać - جستجوی لغت در جدول جو

klikać
کلیک کردن، بالینی
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

اجتناب کردن، برای جلوگیری از، پیشگیری کردن، پیشنهاد، جاخالی کردن، جادو کردن، پرهیز کردن، درست است، طفره رفتن، سبقت گرفتن، عقب نگه دارید، فرار کردن، فرار کن
دیکشنری لهستانی به فارسی
ناپدید شدن، غیر قابل تخریب
دیکشنری لهستانی به فارسی
صدای خش خش کردن، خش خش
دیکشنری لهستانی به فارسی
دست زدن، به آرامی ضربه بزنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
لیسیدن، مأموریّت
دیکشنری لهستانی به فارسی
صدا زدن، تماس بگیرید، سر تکان دادن، سازماندهی
دیکشنری لهستانی به فارسی
چند، برخی، اندک، فروتن
دیکشنری لهستانی به فارسی