جدول جو
جدول جو

معنی kiri - جستجوی لغت در جدول جو

kiri
چپ، سمت چپ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

قابلیّت تصوّر، کارایی خیالی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
غیرقابل تصور
دیکشنری سواحیلی به فارسی
متفکّر، بسیار متفکّر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مجرّد، خیالی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
خوب اندیشیده شده، خوب فکر کرده، خوب فکر شده
دیکشنری سواحیلی به فارسی
تخیّل، افکار برای فکر کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
اعتراف کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
تخیّل سازی، فکر کردن، دلیل آوردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
تصوّر کردن، فکر کردن، اندیشیدن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
درونی سازی کردن، به درون فکر کن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
دوباره فکر کردن، دوباره فکر کن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
استدلال، نقطه استدلال
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بی اختیار گفتن، بدون فکر کردن صحبت کن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور قابل تصوّر، به شکلی قابل تصوّر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ناپاک، کثیف، آلوده، کثیفی، لکّه دار
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
به طور غیرقابل تصوّر، به شکلی غیر قابل تصوّر، غیرقابل تصور
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور خیالی، تصوّر کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور خیالی، به صورت انتزاعی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
قابل تصوّر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
قابل فکر، قابل تصوّر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
غیرقابل تصور
دیکشنری سواحیلی به فارسی
غیرقابل تصور
دیکشنری سواحیلی به فارسی
قابل تحویل، قابل ارسال است
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
آلودگی، خاک، کثیفی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
حجیم، بزرگ، قوی هیکل، چاق و چلّه، غول مانند
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
حسود، حسادت کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مخفی، راز، محرمانگی، مرموز بودن، مخفیانه، پنهانی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بی فکری، بدون فکر کردن، نسنجیده
دیکشنری سواحیلی به فارسی