معنی kilauan - جستجوی لغت در جدول جو
kilauan
برّاقیّت، درخشش
ادامه...
بَرّاقِیَّت، دِرَخشِش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kelautan
مربوط به دریا، دریایی
ادامه...
مَربوط بِه دَریا، دَریایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dilatan
افزاینده، گشاد کننده
ادامه...
اَفزایَندِه، گُشاد کُنَندِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kiasan
ایهام، غارنشین
ادامه...
ایهام، غارنِشین
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kilau
برّاق بودن، درخشش، درخشندگی، تابش
ادامه...
بَرّاق بودَن، دِرَخشِش، دِرَخشَندِگی، تابِش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
klaun
شوخی کننده، بازیگوشی
ادامه...
شوخی کُنَندِه، بازیگوشی
دیکشنری لهستانی به فارسی