معنی khas - جستجوی لغت در جدول جو
khas
ویژه، معمولی
ادامه...
ویژِه، مَعمولی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
dengan cara yang tidak khas
به طور غیرمعمولی، به شکلی نامشخّص
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِمَعمولی، بِه شِکلی نامُشَخَّص
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memiliki ciri khas
ویژگی داشتن، ویژگی های متمایز دارد
ادامه...
ویژِگی داشتَن، ویژِگی های مُتِمایِز دارَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kekhasan
معمولیت، خاص بودن
ادامه...
مَعمولِیَت، خاص بودَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara khas
ویژه، به طور معمول، متمایز
ادامه...
ویژِه، بِه طُورِ مَعمول، مُتِمایِز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tidak khas
غیرعادّی، معمولی نیست، غیر ویژگى
ادامه...
غِیرعادّی، مَعمولی نیست، غِیرِ ویژِگى
دیکشنری اندونزیایی به فارسی