ketidaksesuaian نامناسب بودن، عدم انطباق، عدم انسجام، ناسازگاری، اختلال، عدم هماهنگی، ناجوری ادامه... نامُناسِب بودَن، عَدَمِ اِنطِباق، عَدَمِ اِنسِجام، ناسازگاری، اِختِلال، عَدَمِ هَماهَنگی، ناجوری دیکشنری اندونزیایی به فارسی