معنی kerumunan - جستجوی لغت در جدول جو
kerumunan
جمعیت
ادامه...
جَمعِیَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kekumuhan
کثیف کاری، محلّه های فقیر نشین
ادامه...
کَثیف کاری، مَحَلِّه های فَقیر نِشین
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kerusuhan
جمعیت شورشی، ناآرامی، شور و شوق
ادامه...
جَمعِیَت شورِشی، ناآرامی، شور و شُوق
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kerumitan
پیچیدگی
ادامه...
پیچیدِگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
keturunan
نسل، فرزندان
ادامه...
نَسل، فَرزَندان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
perumusan
فرمول بندی، فرمولاسیون
ادامه...
فُرمول بَندی، فُرمولاسیون
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
keumuman
عمومیت
ادامه...
عُمومِیَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara kerumunan
به طور انبوه، در ازدحام
ادامه...
بِه طُورِ اَنبوه، دَر اِزدِحام
دیکشنری اندونزیایی به فارسی