معنی kerdil - جستجوی لغت در جدول جو
kerdil
کوتاه قد، کوتوله
ادامه...
کوتاه قَد، کوتولِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
cerdik
زیرک، مبهم
ادامه...
زیرَک، مُبهَم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kerikil
دانه های سخت، سنگریزه
ادامه...
دانِه های سَخت، سَنگریزِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
servil
حقیر، خدمتگزار
ادامه...
حَقیر، خِدمَتگُزار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
servil
حقیر، خدمتگزار
ادامه...
حَقیر، خِدمَتگُزار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
kecil
جزئی، کوچک، ریز
ادامه...
جُزئی، کوچَک، ریز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kendi
خود
ادامه...
خُود
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kefil
ضامن
ادامه...
ضامِن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kekerdilan
کوچکی، فیلسوف، کم جثّگی
ادامه...
کوچَکی، فیلسوف، کَم جُثِّگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara kerdil
به طور کوتوله وار، به صورت کوچک
ادامه...
بِه طُورِ کوتولِه وار، بِه صورَتِ کوچَک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی