معنی keras - جستجوی لغت در جدول جو
keras
خشن، سخت، بلند، شدید
ادامه...
خَشِن، سَخت، بُلَند، شَدید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
menginjak dengan keras
محکم قدم زدن، محکم پا زدن
ادامه...
مُحکَم قَدَم زَدَن، مُحکَم پا زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara keras kepala
به طور اصرار آمیز، سرسختانه، لجوجانه
ادامه...
بِه طُورِ اِصرار آمیز، سَرسَختانِه، لَجوجانِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara non kekerasan
غیر خشونت آمیز، بدون خشونت
ادامه...
غِیرِ خُشونَت آمیز، بِدونِ خُشونَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
non kekerasan
عدم خشونت، غیر خشونت آمیز
ادامه...
عَدَمِ خُشونَت، غِیرِ خُشونَت آمیز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pekerja keras
سخت کوش
ادامه...
سَخت کوش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bekerja keras
زحمت کشیده، سخت کار کن، زحمت دادن، زحمت کشیدن
ادامه...
زَحمَت کِشیدِه، سَخت کار کُن، زَحمَت دادَن، زَحمَت کِشیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bekerja terlalu keras
بیش از حد کار کرده، خیلی سخت کار کردن
ادامه...
بیش اَز حَد کار کَردِه، خِیلی سَخت کار کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kekerasan
سختی، خشونت، شدّت، خشونت آمیز
ادامه...
سَختی، خُشونَت، شِدَّت، خُشونَت آمیز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kekerasan hati
سرسختی، سنگدلی، دل سنگی
ادامه...
سَرسَختی، سَنگدِلی، دِل سَنگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan suara keras
محکم، با صدای بلند
ادامه...
مُحکَم، با صِدایِ بُلَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menarik dengan keras
به شدّت کشیدن، محکم بکش
ادامه...
بِه شِدَّت کِشیدَن، مُحکَم بِکُش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
deras
سیلابی، سیل آسا
ادامه...
سِیلابی، سیل آسا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengguncang keras
تکان شدید دادن، به شدّت تکان داد
ادامه...
تِکان شَدید دادَن، بِه شِدَّت تِکان داد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bersikeras
زیاد اصرار کردن، اصرار کنید، اصرار کردن، مصرّ
ادامه...
زیاد اِصرار کَردَن، اِصرار کُنید، اِصرار کَردَن، مُصِرّ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan kekerasan
خشونت آمیز، با خشونت
ادامه...
خُشونَت آمیز، با خُشونَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan keras
به شدّت، به سختی، بلند، به طور لوسی، با صدای بلند، شدیداً، به طور طاقت فرسا
ادامه...
بِه شِدَّت، بِه سَختی، بُلَند، بِه طُورِ لوسی، با صِدایِ بُلَند، شدیداً، بِه طُورِ طاقَت فَرسا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan keras kepala
با سرسختی، سرسختانه، با تعصّب فکری، به طور سرسخت
ادامه...
با سَرسَختی، سَرسَختانِه، با تَعَصُّب فِکری، بِه طُورِ سَرسَخت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan kerja keras
پرزحمت، با کار سخت
ادامه...
پُرزَحمَت، با کار سَخت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan hati yang keras
با دل سخت، با قلبی سخت
ادامه...
با دِلِ سَخت، با قَلبی سَخت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
keras kepala
سرسختی، سرسخت، مصرّ، لجوج، نظر محور، به طور لجبازانه، لجاجت، لجباز، سرکشی، ارادی
ادامه...
سَرسَختی، سَرسَخت، مُصِرّ، لَجوج، نَظَر مِحوَر، بِه طُورِ لَجبازانِه، لَجاجَت، لَجباز، سَرکِشی، اِرادی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kerasulan
رسالت، رسولی
ادامه...
رِسالَت، رَسولی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara keras
به شدّت انتقاد آمیز، با صدای بلند
ادامه...
بِه شِدَّت اِنتِقاد آمیز، با صِدایِ بُلَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی