معنی kerabat - جستجوی لغت در جدول جو
kerabat
خویشاوند، بستگان
ادامه...
خویشاوَند، بَستِگان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
merawat
مراقبت کردن، پرستار، پرستاری کردن، نگهداری کردن
ادامه...
مُراقِبَت کَردَن، پَرَستار، پَرَستاری کَردَن، نِگَهداری کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pejabat
مسئول، رسمی
ادامه...
مَسئول، رَسمی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
terawat
آراسته، به خوبی نگهداری می شود، ترمیم شده
ادامه...
آراستِه، بِه خوبی نِگَهداری مِی شَوَد، تَرمیم شُدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
feragat
واگذاری، سلب مسئولیت، انکار
ادامه...
واگُذاری، سَلبِ مَسئولِیَت، اِنکار
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
meraba
دست زدن به، انگشت گذاری
ادامه...
دَست زَدَن بِه، اَنگُشت گُذاری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berbat
بد، بدبخت
ادامه...
بَد، بَدبَخت
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
beraat
تبرئه
ادامه...
تَبرِئَه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kekerabatan
خویشاوندی
ادامه...
خویشاوَندی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی