معنی kembali - جستجوی لغت در جدول جو
kembali
بازگشتن، بازگشت، برگشتن
ادامه...
بازگَشتَن، بازگَشت، بَرگَشتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mengajarkan kembali
دوباره آموزش دادن، دوباره آموزش بده
ادامه...
دُوبارِه آموزِش دادَن، دُوبارِه آموزِش بِدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menciptakan kembali
دوباره ساختن، بازآفرینی
ادامه...
دُوبارِه ساختَن، بازآفرینی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menceritakan kembali
دوباره گفتن، بازگو کرد
ادامه...
دُوبارِه گُفتَن، بازگو کَرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengembangkan kembali
توسعه مجدّد دادن، توسعه مجدّد
ادامه...
تَوسِعَه مُجَدَّد دادَن، تَوسِعَه مُجَدَّد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menarik kembali
بازپس کشیدن، عقب بکش
ادامه...
بازپَس کِشیدَن، عَقَب بِکُش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menafsirkan kembali
تفسیر مجدّد کردن، تفسیر مجدّد
ادامه...
تَفسیر مُجَدَّد کَردَن، تَفسیر مُجَدَّد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengambil kembali
پس گرفتن، آن را پس بگیر، دوباره گرفتن، بازیابی کردن
ادامه...
پَس گِرفتَن، آن را پَس بِگیر، دُوبارِه گِرِفتَن، بازیابی کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menerima kembali
مجدّد پذیرفتن، آن را پس بگیرید
ادامه...
مُجَدَّد پَذیرُفتَن، آن را پَس بِگیرید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mendistribusikan kembali
توزیع مجدّد کردن، توزیع مجدّد
ادامه...
تَوزِیع مُجَدَّد کَردَن، تَوزِیع مُجَدَّد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menerbitkan kembali
دوباره منتشر کردن، بازنشر
ادامه...
دُوبارِه مُنتَشِر کَردَن، بازنَشر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menemukan kembali
دوباره کشف کردن، دوباره کشف کنید
ادامه...
دُوبارِه کَشف کَردَن، دُوبارِه کَشف کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengirim kembali
ارجاع کردن، آن را پس بفرست
ادامه...
اِرجاع کَردَن، آن را پَس بِفِرِست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menginvestasikan kembali
سرمایه گذاری مجدّد کردن، سرمایه گذاری مجدّد
ادامه...
سَرمایِه گُذاری مُجَدَّد کَردَن، سَرمایِه گُذاری مُجَدَّد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kebangkitan kembali
ظهور مجدّد، احیای
ادامه...
ظُهور مُجَدَّد، اِحیایِ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kemunculan kembali
بازگشت، ظهور مجدّد
ادامه...
بازگَشت، ظُهور مُجَدَّد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mendapatkan kembali
دوباره به دست آوردن، برگرد
ادامه...
دُوبارِه بِه دَست آوَردَن، بَرگَرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menegaskan kembali
تایید مجدّد کردن، دوباره تأیید کرد، دوباره تاکید کردن
ادامه...
تَایید مُجَدَّد کَردَن، دُوبارِه تَأیید کَرد، دُوبارِه تَاکید کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membeli
خرید کردن، خرید، خریداری کردن
ادامه...
خَرید کَردَن، خَرید، خَریداری کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
umbali
دوری، فاصله
ادامه...
دوری، فاصِلِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
membalik
وارونه کردن، تلنگر
ادامه...
وارونِه کَردَن، تَلَنگُر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membagi
تقسیم کردن، به اشتراک بگذارید
ادامه...
تَقسیم کَردَن، بِه اِشتِراک بُگذارید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pembagi
تقسیم کننده
ادامه...
تَقسیم کُنَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pembeli
خریدار
ادامه...
خَریدار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kemikali
شیمیایی، مواد شیمیایی
ادامه...
شیمیایی، مَواد شیمیایی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kubali
موافق
ادامه...
مُوافِق
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mbali
دور از دسترس، دور، دورافتاده، مجزّا، دور از دیگران
ادامه...
دور اَز دَسترَس، دور، دوراُفتادِه، مُجَزّا، دور اَز دیگَران
دیکشنری سواحیلی به فارسی
memperkenalkan kembali
دوباره معرّفی کردن، معرّفی مجدّد
ادامه...
دُوبارِه مُعَرِّفی کَردَن، مُعَرِّفی مُجَدَّد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dapat ditutup kembali
قابل بسته بندی مجدّد، می تواند دوباره بسته شود
ادامه...
قابِل بَستِه بَندی مُجَدَّد، مِی تَوانَد دُوبارِه بَستِه شَوَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dapat dikembalikan
قابل بازپرداخت، قابل بازگرداندن است
ادامه...
قابِلِ بازپَرداخت، قابِل بازگَرداندَن اَست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dapat digunakan kembali
قابلیّت استفاده مجدّد، قابل استفاده مجدّد
ادامه...
قابِلیَّتِ اِستِفادِه مُجَدَّد، قابِلِ اِستِفادِه مُجَدَّد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menggunakan kembali
استفاده مجدّد کردن، استفاده مجدّد
ادامه...
اِستِفادِه مُجَدَّد کَردَن، اِستِفادِه مُجَدَّد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengevaluasi kembali
دوباره ارزیابی کردن، ارزیابی مجدّد
ادامه...
دُوبارِه اَرزیابی کَردَن، اَرزیابی مُجَدَّد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membuka kembali
بازگشایی کردن، بازگشایی
ادامه...
بازگُشایی کَردَن، بازگُشایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memanggil kembali
دوباره گرد هم آمدن، تماس بگیرید
ادامه...
دوبارِه گِردِ هَم آمَدَن، تَماس بِگیرید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی