معنی kegagalan - جستجوی لغت در جدول جو
kegagalan
شکست
ادامه...
شِکَست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
keganasan
طوفانی بودن، بدخیمی، گرسنگی درّنده وار
ادامه...
طوفانی بودَن، بَدخیمی، گُرُسنِگی دَرَّندِه وار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
keragaman
تنوّع
ادامه...
تَنَوُّع
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kenakalan
کودکانگی، مایه دردسر، شیطنت
ادامه...
کودَکانِگی، مایِه دَردِسَر، شِیطَنَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kegasaan
گازدار بودن، خشونت
ادامه...
گازدار بودَن، خُشونَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan kegagalan
با شکست
ادامه...
با شِکَست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی