معنی katletmek - جستجوی لغت در جدول جو
katletmek
کشتن، ذبح کردن
ادامه...
کُشتَن، ذِبح کَردَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kaydetmek
ثبت کردن، ذخیره کنید، ذخیره کردن
ادامه...
ثَبت کَردَن، ذَخیرِه کُنید، ذَخیرِه کَردَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kaybetmek
گم کردن، از دست دادن
ادامه...
گُم کَردَن، اَز دَست دادَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kirletmek
آلودن، آلوده کردن، آلودگی کردن، آلودگی ایجاد کردن
ادامه...
آلودَن، آلودِه کَردَن، آلودِگی کَردَن، آلودِگی ایجاد کَردَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
nakletmek
کاشتن، برای انتقال
ادامه...
کاشتَن، بَرایِ اِنتِقال
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
atfetmek
ویژگی دانستن، نسبت دادن
ادامه...
ویژِگی دانِستَن، نِسبَت دادَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
atletiek
ورزشکاری، دو و میدانی
ادامه...
وَرزِشکاری، دُو و مِیدانی
دیکشنری هلندی به فارسی