- kasar
توهین آمیز، خشن، بی ادب، زبر، بی احساس، زشت، اهانت آمیز، خش دار، خراش دار
معنی kasar - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پایه ای، پایه، مقدّماتی، بنیاد، ابتدایی
عبور کردن، عبور کند
امپراتور
پایه گذاری کردن، پایه
ازدواج کردن، برای ازدواج، عروسی کردن
تصمیم، تصمیم گیری، حکم
برشته کردن، کباب، کباب پز کردن
بی ادبانه، تقریباً، به طور تند و بی رحمانه، خشن، به طور بی ادب، به طرز وحشتناک، به طور خشن، به صورت خشن، به طور بی احترامی، با خشونت، به طور بی ادبانه
بی ادبانه، به روشی خشن
زبر بودن، بی ادبی، هواخوٰاهی، خامی، دانه داری، ریزبینی، بی نظمی، خشن بودن، زبره، بی ظرافتی، سنگی بودن، بی نزاکتی، ابتذال
ناسزاگویی، فحش دادن
پاسخ تند دادن، بی ادبانه جواب داد
به طور خشن، تقریباً، به طور سوء استفاده آمیز، خام، زبر، به طور بی ادبانه، به طور ناهموار، به طور مبهم