معنی kaleki - جستجوی لغت در جدول جو
kaleki
فلج شده، فلج کردن
ادامه...
فَلَج شُدِه، فَلَج کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
daleki
دور
ادامه...
دور
دیکشنری لهستانی به فارسی
koleksi
مجموعه
ادامه...
مَجموعِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
daleko
دور
ادامه...
دور
دیکشنری لهستانی به فارسی
kareli
چهارخانه
ادامه...
چَهارخانِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kaliko
مایل، تماشاگران
ادامه...
مایِل، تَماشاگَران
دیکشنری سواحیلی به فارسی
walki
مبارزات، اغراق
ادامه...
مُبارِزات، اِغراق
دیکشنری لهستانی به فارسی
leki
دارو، داروخانه
ادامه...
دارو، داروخانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
kale
سنگر، قلعه
ادامه...
سَنگَر، قَلعِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kali
خمیده، قوی، شدید، افراطی، متمرکز، تند، دقیق، جدّی، تیز، تیز شده، زهرآگین، سخت
ادامه...
خَمیدِه، قَوی، شَدید، اِفراطی، مُتِمَرکِز، تُند، دَقیق، جِدّی، تیز، تیز شُدِه، زَهرآگین، سَخت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kale
قدیمی، باستانی
ادامه...
قَدیمی، باستانی
دیکشنری سواحیلی به فارسی