معنی jemaat - جستجوی لغت در جدول جو
jemaat
مؤمنان، جماعت
ادامه...
مُؤمِنان، جَماعَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
cemaat
مؤمنان، جامعه
ادامه...
مُؤمِنان، جامِعِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
memuat
بارگذاری کردن، بار
ادامه...
بارگُذاری کَردَن، بار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memahat
مجسّمه ساختن، مجسّمه سازی، تراشیدن
ادامه...
مُجَسَّمِه ساختَن، مُجَسَّمِه سازی، تراشیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pemahat
پیکر تراش، مجسّمه ساز
ادامه...
پِیکَر تَراش، مُجَسَّمِه ساز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pemaaf
بخشنده
ادامه...
بَخشَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sesaat
به طور لحظه ای، لحظه، لحظه ای
ادامه...
بِه طُورِ لَحظِه ای، لَحظِه، لَحظِه ای
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tempat
مکان، محل
ادامه...
مَکان، مَحَل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
beraat
تبرئه
ادامه...
تَبرِئَه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
gemaakt
زیرکانه، ساخته شده است
ادامه...
زیرَکانِه، ساختِه شُدِه اَست
دیکشنری هلندی به فارسی
gehaat
نفرت انگیز، منفور
ادامه...
نِفرَت اَنگیز، مَنفور
دیکشنری هلندی به فارسی
hemat
مقرون به صرفه، اقتصادی، مقتصد، محدود، صرفه جویی، صرفه جو
ادامه...
مَقرون بِه صرفِه، اِقتِصادی، مُقتَصِد، مَحدود، صَرفِه جویی، صَرفِه جو
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
empat
چهار
ادامه...
چَهار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی