معنی jałowy - جستجوی لغت در جدول جو
jałowy
بی ثمر، استریل
ادامه...
بی ثَمَر، اِستِریل
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
rasowy
نژادی، ویژگی
ادامه...
نِژادی، ویژِگی
دیکشنری لهستانی به فارسی
rakowy
سرطانی، مالیدن
ادامه...
سَرَطانی، مالیدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
parowy
بخاری، دستگیره
ادامه...
بُخاری، دَستگیرِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
siłowy
قوی، وحشتناک
ادامه...
قَوی، وَحشَتناک
دیکشنری لهستانی به فارسی
jazzowy
پر سر و صدا
ادامه...
پُر سَر و صِدا
دیکشنری لهستانی به فارسی
gazowy
گازی، گام
ادامه...
گازی، گام
دیکشنری لهستانی به فارسی