جدول جو
جدول جو

معنی jatuh - جستجوی لغت در جدول جو

jatuh
افتادن، سقوط، سقوط کردن، زمین خوردن، به زمین افتادن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

مقدار معیّن، تخصیص
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مطابق، مطیع، اطاعت پذیر، تواضع کننده، فرمانبردار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
دور از دسترس، دور، دورافتاده، دوری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مقرّر، سررسید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
شیفته، عاشق شدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
تحریم کردن، تحریم ها را اعمال کند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
انداختن، سقوط از هوا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بمب انداختن، بمب انداخت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
انداختن، رها کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
لغزش، افتاد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی