معنی jalan - جستجوی لغت در جدول جو
jalan
راه، جاده
ادامه...
راه، جادِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
berjalan pincang
لنگ لنگ زدن، با لنگی راه رفتن
ادامه...
لَنگ لَنگ زَدَن، با لَنگی راه رَفتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pejalan kaki
پیاده رو، عابر پیاده
ادامه...
پیادِه رُو، عابِر پیادِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berjalan
راه رفتن
ادامه...
راه رَفتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berjalan berat
راه رفتن سنگین، سخت راه رفتن
ادامه...
راه رَفتَن سَنگین، سَخت راه رَفتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berjalan dengan susah payah
راه رفتن با زحمت، در امتداد حرکت کردن
ادامه...
راه رَفتَن با زَحمَت، دَر اِمتِداد حَرَکَت کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berjalan di ujung jari
روی پنجه پا راه رفتن، روی نوک انگشتان خود راه بروید
ادامه...
رویِ پَنجِه پا راه رَفتَن، رویِ نُوک اَنگُشتان خُود راه بِرَوید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berjalan jalan
پیچیدن، قدم زدن
ادامه...
پیچیدَن، قَدَم زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berjalan santai
دور زدن، آرام پیاده روی کنید
ادامه...
دُور زَدَن، آرام پیادِه رَوی کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kalan
باقی، باقی مانده
ادامه...
باقی، باقی ماندِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
berjalan terpincang pincang
راه رفتن به طور مضحک، با لنگی راه رفتن
ادامه...
راه رَفتَن بِه طُورِ مُضحِک، با لَنگی راه رَفتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mabuk perjalanan
درد سفر، بیماری حرکت
ادامه...
دَرد سَفَر، بیماری حَرَکَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menjalani
تحت عمل قرار گرفتن، تحت
ادامه...
تَحتِ عَمَل قَرار گِرِفتَن، تَحتِ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dapat dijalankan
قابل اجرا، می تواند اجرا شود
ادامه...
قابِلِ اِجرا، مِی تَوانَد اِجرا شَوَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
cara berjalan
راه رفتن، چگونه راه برود
ادامه...
راه رَفتَن، چِگونِه راه بِرَوَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
jalanan
خیابانی، خیابان
ادامه...
خیابانی، خیابان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
yalan
دروغ، دروغ بگو
ادامه...
دُروغ، دُروغ بِگو
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
salah jalan
گمراه، راه اشتباه
ادامه...
گُمراه، راه اِشتِباه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی