معنی jaksa - جستجوی لغت در جدول جو
jaksa
دادستان
ادامه...
دادسِتان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
dengan bijaksana
مدبّرانه، عاقلانه، با تدبیر
ادامه...
مُدَبِّرانِه، عاقِلانِه، با تَدبِیر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bijaksana
قابل قضاوت، عاقل، با تدبیر، خردمند
ادامه...
قابِلِ قِضاوَت، عاقِل، با تَدبِیر، خِرَدمَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kebijaksanaan
تمیز، خرد، عقلانیّت
ادامه...
تَمیز، خِرَد، عَقلانیَّت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara tidak bijaksana
به طور بی سیاست، نابخردانه
ادامه...
بِه طُورِ بی سیاسَت، نابِخرَدانِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara bijaksana
به طور محتاطانه، عاقلانه، به طور عاقلانه، معقولانه
ادامه...
بِه طُورِ مُحتاطانِه، عاقِلانِه، بِه طُورِ عاقِلانِه، مَعقولانِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tidak bijaksana
ناخوشایند، عاقل نیست
ادامه...
ناخُوشایَند، عاقِل نیست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی