معنی istila - جستجوی لغت در جدول جو
istila
آلودگی
ادامه...
آلودِگی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ostile
دشمنانه، خصمانه
ادامه...
دُشمَنانِه، خَصمانِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mendistilasi
تقطیر کردن، تقطیر
ادامه...
تَقطِیر کَردَن، تَقطِیر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
stil
آرام، ساکت، خاموش، به طور بی صدا، بی صدا، سکوت آمیز
ادامه...
آرام، ساکِت، خاموش، بِه طُورِ بی صِدا، بی صِدا، سُکوت آمیز
دیکشنری هلندی به فارسی
stil
سبک
ادامه...
سَبک
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
istila etmek
آلوده کردن، حمله کند، حمله کردن
ادامه...
آلودِه کَردَن، حَملِه کُنَد، حَمله کَردَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
istilacı bir şekilde
به طور تهاجمی، به صورت تهاجمی
ادامه...
بِه طُورِ تَهَاجُمی، بِه صورَتِ تَهَاجُمی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
istilah istilah
اصطلاحات، شرایط شرایط
ادامه...
اِصطِلاحات، شَرایِط شَرایِط
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
still
ساکت
ادامه...
ساکِت
دیکشنری آلمانی به فارسی
stile
سبک
ادامه...
سَبک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
stima
برآورد، احترام، تخمین
ادامه...
بَرآوُرد، اِحتِرام، تَخمِین
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
distili
تقطیر کردن، تقطیر
ادامه...
تَقطِیر کَردَن، تَقطِیر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
istilah
دوره، مدّت
ادامه...
دَورِه، مُدَّت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Distill
تقطیر کردن
ادامه...
تَقطِیر کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
istisna
استثنا، استثنایی
ادامه...
اِستِثنا، اِستِثنایی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
iftira
تهمت، تهمت زدن
ادامه...
تُهمَت، تُهمَت زَدَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
istota
ذات، ماندگار
ادامه...
ذات، ماندِگار
دیکشنری لهستانی به فارسی
estilo
سبک
ادامه...
سَبک
دیکشنری پرتغالی به فارسی
estilo
سبک
ادامه...
سَبک
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
istifa
استعفا
ادامه...
اِستِعفا
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
istilahi
اصطلاحات
ادامه...
اِصطِلاحات
دیکشنری سواحیلی به فارسی
istilacı
مهاجم
ادامه...
مُهاجِم
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
distilasi
تقطیر
ادامه...
تَقطِیر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی