معنی infame - جستجوی لغت در جدول جو
infame
بدنام
ادامه...
بَدنام
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
infame
بدنام
ادامه...
بَدنام
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
infame
بدنام
ادامه...
بَدنام
دیکشنری پرتغالی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ênfase
تاکید
ادامه...
تَاکید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
infamemente
به طور بدنام، بدنام
ادامه...
بِه طُورِ بَدنام، بَدنام
دیکشنری پرتغالی به فارسی
infamemente
به طور بدنام، بدنام
ادامه...
بِه طُورِ بَدنام، بَدنام
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
infamemente
به طور بدنام، بدنام
ادامه...
بِه طُورِ بَدنام، بَدنام
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ifade
اظهار، بیان
ادامه...
اِظهار، بَیان
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
inane
بیهوده، بی حال
ادامه...
بیهودِه، بی حال
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Inflame
آتش افروختن، ملتهب کردن
ادامه...
آتَش اَفروختَن، مُلتَهِب کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
infine
در نهایت، در پایان
ادامه...
دَر نَهایَت، دَر پایان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
informe
بدشکل، بی شکل، بی صورت
ادامه...
بَدشِکل، بی شِکل، بی صورَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
informe
بی صورت، گزارش دهید
ادامه...
بی صورَت، گُزارِش دَهید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
intime
صمیمی، پاسخ دهنده
ادامه...
صَمیمی، پاسُخ دَهَندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
informe
بی صورت، مطّلع شد
ادامه...
بی صورَت، مُطَّلِع شُد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
infâme
بدنام
ادامه...
بَدنام
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fame
قحطی، گرسنگی
ادامه...
قَحطی، گُرُسنِگی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی