معنی industri - جستجوی لغت در جدول جو
industri
صنعتی، صنعت
ادامه...
صَنعَتی، صَنعَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
industriosamente
با تلاش و کوشش، به طور جدّی
ادامه...
با تَلاش و کوشِش، بِه طُورِ جِدّی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
industrialmente
به طور صنعتی، به صورت صنعتی
ادامه...
بِه طُورِ صَنعَتی، بِه صورَتِ صَنعَتی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
industrializzazione
صنعتی سازی، صنعتی شدن
ادامه...
صَنعَتی سازی، صَنعَتی شُدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
industrializzare
صنعتی کردن
ادامه...
صَنعَتی کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
industriale
صنعت گر، صنعتی
ادامه...
صَنعَت گَر، صَنعَتی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
industria cinematografica
صنعت سینما، صنعت فیلم
ادامه...
صَنعَت سینِما، صَنعَت فیلم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
industrioso
پرکار، پرتلاش
ادامه...
پُرکار، پُرتَلاش
دیکشنری پرتغالی به فارسی
industrialmente
به طور صنعتی، به صورت صنعتی
ادامه...
بِه طُورِ صَنعَتی، بِه صورَتِ صَنعَتی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
industrioso
پرکار، پرتلاش
ادامه...
پُرکار، پُرتَلاش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
industrializar
صنعتی کردن
ادامه...
صَنعَتی کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
industrialização
صنعتی سازی، صنعتی شدن
ادامه...
صَنعَتی سازی، صَنعَتی شُدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
industrialista
صنعت گر
ادامه...
صَنعَت گَر
دیکشنری پرتغالی به فارسی
industrializacja
صنعتی سازی، صنعتی کردن
ادامه...
صَنعَتی سازی، صَنعَتی کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
industrieel
صنعت گر، صنعتی، به طور صنعتی
ادامه...
صَنعَت گَر، صَنعَتی، بِه طُورِ صَنعَتی
دیکشنری هلندی به فارسی
industrialiseren
صنعتی کردن
ادامه...
صَنعَتی کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
industriosamente
با تلاش و کوشش، به طور جدّی
ادامه...
با تَلاش و کوشِش، بِه طُورِ جِدّی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
industrialista
صنعت گر
ادامه...
صَنعَت گَر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
industriel
صنعت گر، صنعتی
ادامه...
صَنعَت گَر، صَنعَتی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
industri film
صنعت سینما، صنعت فیلم
ادامه...
صَنعَت سینِما، صَنعَت فیلم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
industrial
صنعتی
ادامه...
صَنعَتی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
industrial
صنعتی
ادامه...
صَنعَتی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
industriell
به طور صنعتی، صنعتی
ادامه...
بِه طُورِ صَنعَتی، صَنعَتی
دیکشنری آلمانی به فارسی
industrialisieren
صنعتی کردن
ادامه...
صَنعَتی کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
industrialisasi
صنعتی سازی، صنعتی شدن
ادامه...
صَنعَتی سازی، صَنعَتی شُدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
industrialis
صنعت گر
ادامه...
صَنعَت گَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
industrieux
پرکار، پرتلاش
ادامه...
پُرکار، پُرتَلاش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
industrialización
صنعتی سازی، صنعتی شدن
ادامه...
صَنعَتی سازی، صَنعَتی شُدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
industrialiser
صنعتی کردن
ادامه...
صَنعَتی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
industrialisation
صنعتی سازی، صنعتی شدن
ادامه...
صَنعَتی سازی، صَنعَتی شُدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
industrioso
پرکار، پرتلاش
ادامه...
پُرکار، پُرتَلاش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
industriosamente
با تلاش و کوشش، سخت کوشانه
ادامه...
با تَلاش و کوشِش، سَخت کوشانِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
industrialmente
به طور صنعتی، به صورت صنعتی
ادامه...
بِه طُورِ صَنعَتی، بِه صورَتِ صَنعَتی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
industrializar
صنعتی کردن
ادامه...
صَنعَتی کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
industrialisatie
صنعتی سازی، صنعتی شدن
ادامه...
صَنعَتی سازی، صَنعَتی شُدَن
دیکشنری هلندی به فارسی