معنی individu - جستجوی لغت در جدول جو
individu
فردی
ادامه...
فَردی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
individualizar
فردی سازی کردن، فردی کردن
ادامه...
فَردی سازی کَردَن، فَردی کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
individualizzare
فردی سازی کردن، فردی کردن
ادامه...
فَردی سازی کَردَن، فَردی کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
individualità
فردیت
ادامه...
فَردِیَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
individualisticamente
به طور فردگرایانه، به صورت فردی
ادامه...
بِه طُورِ فَردگَرایانِه، بِه صورَتِ فَردی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
individualista
فردگرایانه، فردگرا
ادامه...
فَردگَرایانِه، فَردگَرا
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
individuale
فردی
ادامه...
فَردی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
individualmente
به طور فردی، به صورت جداگانه
ادامه...
بِه طُورِ فَردی، بِه صورَتِ جُداگانِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
individualista
فردگرایانه، فردگرا
ادامه...
فَردگَرایانِه، فَردگَرا
دیکشنری پرتغالی به فارسی
individuare
مشخّص کردن، فردی کردن
ادامه...
مُشَخَّص کَردَن، فَردی کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
individualidade
فردیت
ادامه...
فَردِیَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
individueel
فردی، به صورت جداگانه، به طور فردی
ادامه...
فَردی، بِه صورَتِ جُداگانِه، بِه طُورِ فَردی
دیکشنری هلندی به فارسی
individualiteit
فردیت
ادامه...
فَردِیَت
دیکشنری هلندی به فارسی
individualistisch
فردگرایانه، فردگرا، به طور فردگرایانه
ادامه...
فَردگَرایانِه، فَردگَرا، بِه طُورِ فَردگَرایانِه
دیکشنری هلندی به فارسی
individualiseren
فردی سازی کردن، فردی کردن
ادامه...
فَردی سازی کَردَن، فَردی کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
mengindividualisasi
فردی سازی کردن، فردی کردن
ادامه...
فَردی سازی کَردَن، فَردی کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
individualmente
به طور فردی، به صورت جداگانه
ادامه...
بِه طُورِ فَردی، بِه صورَتِ جُداگانِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
individuare con precisione
دقیقاً مشخّص کردن، مکان یابی دقیق
ادامه...
دقیقاً مُشَخَّص کَردَن، مَکان یابی دَقیق
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
individuel
فردی
ادامه...
فَردی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
individualistik
فردگرایانه، فردگرا
ادامه...
فَردگَرایانِه، فَردگَرا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
individual
فردی
ادامه...
فَردی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
individual
فردی
ادامه...
فَردی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
individuell
به طور فردی، به صورت جداگانه، فردی
ادامه...
بِه طُورِ فَردی، بِه صورَتِ جُداگانِه، فَردی
دیکشنری آلمانی به فارسی
individualistisch
به طور فردگرایانه، فردگرا، فردگرایانه
ادامه...
بِه طُورِ فَردگَرایانِه، فَردگَرا، فَردگَرایانِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
individualisieren
فردی سازی کردن، فردی کردن
ادامه...
فَردی سازی کَردَن، فَردی کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
individualitas
فردیت
ادامه...
فَردِیَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
individualité
فردیت
ادامه...
فَردِیَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
individualidad
فردیت
ادامه...
فَردِیَت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
individualiste
فردگرایانه، فردگرا
ادامه...
فَردگَرایانِه، فَردگَرا
دیکشنری فرانسوی به فارسی
individualiser
فردی سازی کردن، فردی کردن
ادامه...
فَردی سازی کَردَن، فَردی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
individualmente
به طور فردی، به صورت جداگانه
ادامه...
بِه طُورِ فَردی، بِه صورَتِ جُداگانِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
individualizar
فردی سازی کردن، فردی کردن
ادامه...
فَردی سازی کَردَن، فَردی کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
individualísticamente
به طور فردگرایانه، به صورت جداگانه
ادامه...
بِه طُورِ فَردگَرایانِه، بِه صورَتِ جُداگانِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
individualista
فردگرایانه، فردگرا
ادامه...
فَردگَرایانِه، فَردگَرا
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
de manière individuelle
به طور فردی، به صورت جداگانه
ادامه...
بِه طُورِ فَردی، بِه صورَتِ جُداگانِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی