معنی implosif - جستجوی لغت در جدول جو
implosif
انفجاری، منفجر کننده
ادامه...
اِنفِجاری، مُنفَجِر کُنَندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
implosif
انفجاری، منفجر کننده
ادامه...
اِنفِجاری، مُنفَجِر کُنَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
implosiv
انفجاری، منفجر کننده
ادامه...
اِنفِجاری، مُنفَجِر کُنَندِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
implosief
انفجاری، منفجر کننده
ادامه...
اِنفِجاری، مُنفَجِر کُنَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
impulsif
شورشی، تکانشی
ادامه...
شورِشی، تِکانِشی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
impulsif
شورشی، تکانشی
ادامه...
شورِشی، تِکانِشی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
implisit
پنهان، ضمنی، تلویحی بودن
ادامه...
پِنهان، ضِمنی، تَلویحی بودَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
implosivo
انفجاری، منفجر کننده
ادامه...
اِنفِجاری، مُنفَجِر کُنَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
explosif
انفجاری، مواد منفجره
ادامه...
اِنفِجاری، مَواد مُنفَجِرِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
implosivo
انفجاری، منفجر کننده
ادامه...
اِنفِجاری، مُنفَجِر کُنَندِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
implosivo
انفجاری، منفجر کننده
ادامه...
اِنفِجاری، مُنفَجِر کُنَندِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی