معنی impertinente - جستجوی لغت در جدول جو
impertinente
بی ادب، گستاخ
ادامه...
بی اَدَب، گُستاخ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
impertinente
بی ادب، شیطون
ادامه...
بی اَدَب، شِیطون
دیکشنری پرتغالی به فارسی
impertinente
بی ادب، گستاخ
ادامه...
بی اَدَب، گُستاخ
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
impertinence
بی ادبی، گستاخی، بی پروایی، پررویی
ادامه...
بی اَدَبی، گُستاخی، بی پَروایی، پُررویی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
impertinent
بی ادب، گستاخ
ادامه...
بی اَدَب، گُستاخ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
impertinenza
بی ادبی، گستاخی، بی پروایی، پررویی
ادامه...
بی اَدَبی، گُستاخی، بی پَروایی، پُررویی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Impertinence
بی ادبی، جسارت
ادامه...
بی اَدَبی، جَسارَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Impertinent
بی ادب، گستاخ
ادامه...
بی اَدَب، گُستاخ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
pertinente
مربوط، مربوطه
ادامه...
مَربوط، مَربوطِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pertinente
مربوط، مربوطه
ادامه...
مَربوط، مَربوطِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pertinente
مربوط، مربوطه
ادامه...
مَربوط، مَربوطِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
de manière impertinente
به طور بی ادبانه، به روشی وقیحانه
ادامه...
بِه طُورِ بی اَدَبانِه، بِه رَوِشی وَقیحانِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
de manera impertinente
به طور بی ادبانه، به شیوه ای گستاخانه
ادامه...
بِه طُورِ بی اَدَبانِه، بِه شیوِه ای گُستاخانِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
de maneira impertinente
به طور بی ادبانه، به شیوه ای گستاخانه
ادامه...
بِه طُورِ بی اَدَبانِه، بِه شیوِه ای گُستاخانِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
in modo impertinente
به طور بی ادبانه، با گستاخی
ادامه...
بِه طُورِ بی اَدَبانِه، با گُستاخی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی