معنی impersonale - جستجوی لغت در جدول جو
impersonale
بی طرف، غیر شخصی
ادامه...
بی طَرَف، غِیرِ شَخصی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
impersonal
بی طرف، غیر شخصی
ادامه...
بی طَرَف، غِیرِ شَخصی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
impersonal
بی طرف، غیر شخصی
ادامه...
بی طَرَف، غِیرِ شَخصی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
impersonnel
بی طرف، غیر شخصی
ادامه...
بی طَرَف، غِیرِ شَخصی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
imperdonable
غیرقابل بخشش، نابخشودنی
ادامه...
غِیرِقابِلِ بَخشِش، نابَخشودَنی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Impersonal
بی طرف، غیر شخصی
ادامه...
بی طَرَف، غِیرِ شَخصی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
personale
شخصی
ادامه...
شَخصی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
in modo impersonale
به طور بی احساس، غیر شخصی
ادامه...
بِه طُورِ بی اِحساس، غِیرِ شَخصی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی