معنی imperativo - جستجوی لغت در جدول جو
imperativo
امری، ضروری
ادامه...
اَمری، ضَروری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
imperativo
امری، ضروری
ادامه...
اَمری، ضَروری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
imperativo
امری، ضروری
ادامه...
اَمری، ضَروری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
imperativ
امری، ضروری
ادامه...
اَمری، ضَروری
دیکشنری آلمانی به فارسی
interativo
تعامل پذیر، تعاملی
ادامه...
تَعَامُل پَذیر، تَعَامُلی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
hiperativo
پرجوش، بیش فعّال
ادامه...
پُرجوش، بیش فَعّال
دیکشنری پرتغالی به فارسی
iperattivo
پرجوش، بیش فعّال
ادامه...
پُرجوش، بیش فَعّال
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
imperatief
امری، ضروری
ادامه...
اَمری، ضَروری
دیکشنری هلندی به فارسی
Imperative
امری، ضروری
ادامه...
اَمری، ضَروری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
operativo
عملیّاتی
ادامه...
عَمَلیّاتی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
operativo
عملیّاتی، عامل
ادامه...
عَمَلیّاتی، عامِل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
in modo imperativo
به طور ضروری
ادامه...
بِه طُورِ ضَروری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی