معنی immanente - جستجوی لغت در جدول جو
immanente
ذاتی، ماندگار
ادامه...
ذاتی، ماندِگار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
imponente
غول مانند، تحمیل کننده، تأثیرگذار
ادامه...
غول مانَند، تَحمیل کُنَندِه، تَأثِیرگُذار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
de manière immanente
به طور ذاتی، به طور دائمی
ادامه...
بِه طُورِ ذاتی، بِه طُورِ دائِمی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Immanent
ذاتی، ماندگار
ادامه...
ذاتی، ماندِگار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
iminente
قریب، قریب الوقوع
ادامه...
قَریب، قَریب الوُقوع
دیکشنری پرتغالی به فارسی
imminent
قریب، قریب الوقوع
ادامه...
قَریب، قَریب الوُقوع
دیکشنری فرانسوی به فارسی
immanentnie
به طور ذاتی، طبیعتاً
ادامه...
بِه طُورِ ذاتی، طَبیعَتاً
دیکشنری لهستانی به فارسی
immanentny
ذاتی
ادامه...
ذاتی
دیکشنری لهستانی به فارسی
imponente
تأثیرگذار، تحمیل کننده، غول مانند
ادامه...
تَأثِیرگُذار، تَحمیل کُنَندِه، غول مانَند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
rimanente
باقی، باقی مانده است
ادامه...
باقی، باقی ماندِه اَست
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
inmanente
ذاتی، ماندگار
ادامه...
ذاتی، ماندِگار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
imponente
تأثیرگذار، تحمیل کننده، غول مانند
ادامه...
تَأثیرگُذار، تَحمیل کُنَندِه، غول مانَند
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
inminente
قریب، قریب الوقوع
ادامه...
قَریب، قَریب الوُقوع
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
immanent
ذاتی، ماندگار، به طور ذاتی
ادامه...
ذاتی، ماندِگار، بِه طُورِ ذاتی
دیکشنری هلندی به فارسی
imanente
ذاتی، ماندگار
ادامه...
ذاتی، ماندِگار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
immanent
ذاتی، ماندگار
ادامه...
ذاتی، ماندِگار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
immanent
به طور ذاتی، ماندگار، ذاتی
ادامه...
بِه طُورِ ذاتی، ماندِگار، ذاتی
دیکشنری آلمانی به فارسی
imminente
قریب، قریب الوقوع
ادامه...
قَریب، قَریب الوُقوع
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
in modo immanente
به طور ذاتی، به طور دائمی
ادامه...
بِه طُورِ ذاتی، بِه طُورِ دائِمی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی