معنی ilmu - جستجوی لغت در جدول جو
ilmu
علم، دانش
ادامه...
عِلم، دانِش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ilmuwan saraf
عصب شناس
ادامه...
عَصَب شِناس
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ilmuwan
دانشمند
ادامه...
دانِشمَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ilmu semu
شبه علم
ادامه...
شِبهِ عِلم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ilmu saraf
عصب شناسی، علوم اعصاب
ادامه...
عَصَب شِناسی، عُلوم اَعصاب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ilmu perpustakaan
کتابخانه داری، علم کتابداری، کتابداری
ادامه...
کِتابخانِه داری، عِلمِ کِتابداری، کِتابداری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ilmu hukum
فقه، مطالعات حقوقی
ادامه...
فِقه، مُطالِعات حُقوقی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ilmu geosains
زمین شناسی، علوم زمین
ادامه...
زَمین شِناسی، عُلوم زَمین
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ilmu biologi
علوم زیستی
ادامه...
عُلومِ زیستی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
świat filmu
دنیای فیلم، بعداً
ادامه...
دُنیایِ فیلم، بَعداً
دیکشنری لهستانی به فارسی
jakość filmu
کیفیّت فیلم، ویژگی ها
ادامه...
کِیفِیَّت فیلم، ویژِگی ها
دیکشنری لهستانی به فارسی