معنی illustrare - جستجوی لغت در جدول جو
illustrare
تصویر کشیدن، نشان دادن
ادامه...
تَصوِیر کِشیدَن، نِشان دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
illustratore
تصویرگر
ادامه...
تَصوِیرگَر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
illustreren
مثال زدن، نشان دادن، تصویر کشیدن
ادامه...
مِثال زَدَن، نِشان دادَن، تَصوِیر کِشیدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
illustratie
تصویرسازی
ادامه...
تَصوِیرسازی
دیکشنری هلندی به فارسی
Illustrate
تصویر کشیدن، نشان دادن
ادامه...
تَصوِیر کِشیدَن، نِشان دادَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
illustrer
تصویر کشیدن، نشان دادن، مثال زدن
ادامه...
تَصوِیر کِشیدَن، نِشان دادَن، مِثال زَدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
illustre
بزرگوار، نشان داده شده است
ادامه...
بُزُرگوَار، نِشان دادِه شُدِه اَست
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ilustrar
تصویر کشیدن، نشان دادن
ادامه...
تَصوِیر کِشیدَن، نِشان دادَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ilustrar
تصویر کشیدن، نشان دادن
ادامه...
تَصوِیر کِشیدَن، نِشان دادَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
illustre
بزرگوار، برجسته
ادامه...
بُزُرگوَار، بَرجَستِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی