معنی ikinci - جستجوی لغت در جدول جو
ikinci
دوّم
ادامه...
دُوُّم
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ikincil
ثانویّه
ادامه...
ثانَوِیَّه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kinci
بدبین، انتقام جو، کینه توز
ادامه...
بَدبین، اِنتِقام جو، کینِه توز
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
birinci
اوّل
ادامه...
اَوَّل
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kunci
کلیدی، کلید
ادامه...
کِلیدی، کِلید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
rinci
دقیق
ادامه...
دَقیق
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
itici
پیشرانه، دافعه، دافع
ادامه...
پیشرانِه، دافِعِه، دافِع
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
ikili
دوتایی، دوگانه
ادامه...
دُوتایی، دوگانِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kinli
دلخور، کینه توز
ادامه...
دِلخور، کینِه توز
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kiini
ذات، سلّول، مضمون، جوهر
ادامه...
ذات، سِلّول، مَضمون، جوهَر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ikincil olarak
به طور ثانویّه
ادامه...
بِه طُورِ ثانَوِیَّه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
ikinci olarak
دوّمین، دوّماً
ادامه...
دوّمین، دُوُّماً
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
ikinci el
دست دوّم
ادامه...
دَست دُوُّم
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی