معنی hışırdamak - جستجوی لغت در جدول جو
hışırdamak
خش خش کردن، خش خش
ادامه...
خَش خَش کَردَن، خَش خَش
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
hışırdama
فش فش کردن، خش خش
ادامه...
فِش فِش کَردَن، خَش خَش
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
çıtırdamak
ترق ترق کردن، ترق
ادامه...
تَرَق تَرَق کَردَن، تَرَق
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
gıcırdamak
خش خش کردن، جیر جیر، جویدن با صدا، کریچ کردن
ادامه...
خَش خَش کَردَن، جیر جیر، جَویدَن با صِدا، کُریچ کَردَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kıkırdamak
پوزخند زدن، خندیدن
ادامه...
پوزخَند زَدَن، خَندیدَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kıpırdamak
حرکت دادن، حرکت کنید
ادامه...
حَرَکَت دادَن، حَرَکَت کُنید
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی