معنی hırıldayan - جستجوی لغت در جدول جو
hırıldayan
خش دار، غرغر کردن
ادامه...
خَش دار، غِرغِر کَردَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
fısıldayan
آهسته صحبت کردن، زمزمه کردن
ادامه...
آهِستِه صُحبَت کَردَن، زِمزِمِه کَردَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
mırıldanan
نجوا کرده، زمزمه کردن، زیر لب غرغرکننده
ادامه...
نَجوا کَردِه، زِمزِمِه کَردَن، زیرِ لَب غُرغُرکُنَندِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
parıldayan
خوشحال، درخشان
ادامه...
خُوشحال، دِرَخشان
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
vızıldayan
وزوز، زمزمه کردن
ادامه...
وَزوَز، زِمزِمِه کَردَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
ışıldayan
نورانی، درخشان
ادامه...
نُورَانی، دِرَخشان
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
hırlayan
غرّش کننده، خرخر کردن
ادامه...
غُرِّش کُنَندِه، خُرخُر کَردَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی