معنی hubungan - جستجوی لغت در جدول جو
hubungan
رابطه، اتّصال
ادامه...
رابِطِه، اِتِّصال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
gabungan
ترکیب شده، ترکیب شده است، ترکیبی
ادامه...
تَرکیب شُدِه، تَرکیب شُدِه اَست، تَرکیبی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dukungan
تأیید، پشتیبانی می کند، پشتیبانی پذیری
ادامه...
تَأیید، پُشتیبانی می کُنَد، پُشتیبانی پَذیری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
hubungan timbal balik
رابطه متقابل
ادامه...
رابِطِه مُتِقابِل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
hubungan sepupu
پیوند دایمی فامیلی، رابطه پسرخاله
ادامه...
پِیوَند دایِمی فامیلی، رابِطِه پِسَرخَالِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
hubungan ringan
رابطه سطحی، رابطه سبک
ادامه...
رابِطِه سَطحی، رابِطِه سَبُک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
hubungan kenalan
آشنایی، رابطه آشنایی
ادامه...
آشنایی، رابِطِه آشنایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
hubungan keluarga
قرابت، رابطه خانوادگی
ادامه...
قَرابَت، رابِطِه خانِوادِگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ketidak terhubungan
بی ارتباطی، قطع ارتباط
ادامه...
بی اِرتِباطی، قَطع اِرتِباط
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berhubungan dengan pahatan
مربوط به مجسّمه، مربوط به مجسّمه سازی
ادامه...
مَربوط بِه مُجَسَّمِه، مَربوط بِه مُجَسَّمِه سازی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berhubungan
مربوط بودن، مربوط می شود
ادامه...
مَربوط بودَن، مَربوط می شَوَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pemutusan hubungan
انفصال، قطع ارتباط
ادامه...
اِنفِصال، قَطع اِرتِباط
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
saling keterhubungan
ارتباط متقابل، به هم پیوستگی
ادامه...
اِرتِباطِ مُتِقابِل، بِه هَم پیوَستِگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
saling berhubungan
متعلّق بودن، به هم پیوسته است
ادامه...
مُتِعَلِّق بودَن، بِه هَم پِیوَستِه اَست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی