معنی hizmet - جستجوی لغت در جدول جو
hizmet
خدمت، خدمات
ادامه...
خِدمَت، خِدمات
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
hizmetçi
خدمتکار
ادامه...
خِدمَتکار
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
çizmek
کشیدن، ترسیم کردن، خط کشیدن
ادامه...
کِشیدَن، تَرسیم کَردَن، خَط کِشیدَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
hürmet
احترام، احترام گذاشتن
ادامه...
اِحتِرام، اِحتِرام گُذاشتَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
hizmet etmek
خدمت کردن، خدمت کنید
ادامه...
خِدمَت کَردَن، خِدمَت کُنید
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
hizmet edilebilirlik
قابلیّت خدمت، قابلیت سرویس دهی
ادامه...
قابِلیَّتِ خِدمَت، قابِلِیَت سِرویس دِهی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
hizmet edilebilir bir şekilde
خدمت پذیر، به روشی قابل استفاده
ادامه...
خِدمَت پَذیر، بِه رَوِشی قابِلِ اِستِفادِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
cenaze hizmetleri uzmanı
مرد دفن کننده، کارشناس خدمات تشییع جنازه
ادامه...
مَردِ دَفن کُنَندِه، کارشِناس خِدمات تَشییع جِنازِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی