معنی haniebny - جستجوی لغت در جدول جو
haniebny
شرم آور، حیا، بدنام
ادامه...
شَرم آوَر، حَیا، بَدنام
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
haniebnie
با بدنامی، بزرگوارانه، به طور بدنام، به صورت بدیهی، به طور شرم آور، به طرز وحشتناکی، به شکل ننگین، بی حسّ کننده، ننگ آمیزانه، سکته کردن، به طور ننگین، شرم آور
ادامه...
با بَدنامی، بُزُرگوَارانِه، بِه طُورِ بَدنام، بِه صورَتِ بَدیهی، بِه طُورِ شَرم آوَر، بِه طَرزِ وَحشَتناکی، بِه شِکلِ نَنگین، بی حِسّ کُنَندِه، نَنگ آمیزانِه، سِکتِه کَردَن، بِه طُورِ نَنگین، شَرم آوَر
دیکشنری لهستانی به فارسی