معنی hangat - جستجوی لغت در جدول جو
hangat
بی روح، گرم
ادامه...
بی روح، گَرم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ranga
درجه بندی، در ابتدا
ادامه...
دَرَجِه بَندی، دَر اِبتِدا
دیکشنری لهستانی به فارسی
ketidakhangatan
سردمزاجی، بی گرمی
ادامه...
سَردمِزاجی، بی گَرمی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kehangatan
گرمایی، گرما
ادامه...
گَرمایی، گَرما
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan hangat
گرمانه، به گرمی
ادامه...
گَرمانِه، بِه گَرمی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
anga
آسمان
ادامه...
آسِمان
دیکشنری سواحیلی به فارسی
angst
اضطراب، ترس، وحشتناکی
ادامه...
اِضطِراب، تَرس، وَحشَتناکی
دیکشنری هلندی به فارسی
janga
فاجعه آمیز، فاجعه
ادامه...
فاجِعِه آمیز، فاجِعِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
hayat
زندگی
ادامه...
زِندِگی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
hanya
محض، فقط
ادامه...
مَحض، فَقَط
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sangat
به شدّت، بسیار
ادامه...
بِه شِدَّت، بِسیار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
changa
در هم پیچیده، جوان
ادامه...
دَر هَم پیچیدِه، جَوان
دیکشنری سواحیلی به فارسی
hangen
آویزان بودن، آویزان کردن، افتادن
ادامه...
آویزان بودَن، آویزان کَردَن، اُفتادَن
دیکشنری هلندی به فارسی
zanaat
هنر، صنایع دستی
ادامه...
هُنَر، صَنایِع دَستی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
hattat
خطّاط، خوشنویس
ادامه...
خَطّاط، خُوشنِویس
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
hantal
حجم دار، دست و پا گیر
ادامه...
حَجم دار، دَست و پا گیر
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
langit
آسمان
ادامه...
آسِمان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Gangart
راه رفتن
ادامه...
راه رَفتَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
terhangat
گرم ترین
ادامه...
گَرم تَرین
دیکشنری اندونزیایی به فارسی