جدول جو
جدول جو

معنی hamu - جستجوی لغت در جدول جو

hamu
مشتاق، میل، آرزو، دلتنگی
دیکشنری سواحیلی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

انفعال، حالت بی علاقگی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
منضبط
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بلند پرواز، مشتاق
دیکشنری سواحیلی به فارسی
انضباط، نظم و انضباط
دیکشنری سواحیلی به فارسی
کنجکاو، و آرزو
دیکشنری سواحیلی به فارسی
نیمه هوشیار
دیکشنری سواحیلی به فارسی
آگاهی، وضعیت آگاهی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
فراشناسی، وضعیت هوشیاری بالاتر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بی میلی، کمبود اشتها
دیکشنری سواحیلی به فارسی
آگاه، درک کنند، آگاهی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بی علاقه کردن، از دست دادن اشتها
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بیهوش شدن، از دست دادن هوشیاری، بیهوشی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بیش از حد پرشور، افراط و میل
دیکشنری سواحیلی به فارسی
انضباط برقرار کردن، نظم و انضباط را آموزش دهد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
از نظر شناختی، برای درک، به طور قابل درک
دیکشنری سواحیلی به فارسی
هوشیار، آگاه، عمیق
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور زیر آگاهانه، به ناخودآگاه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
لذیذ، شیرین، خوشمزه، دلپذیر، شهوانی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بی اشتها، غیر جذّاب
دیکشنری سواحیلی به فارسی
خونین، خون
دیکشنری سواحیلی به فارسی
نرمی، خمیری بودن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
انتقام جویی، میل به انتقام
دیکشنری سواحیلی به فارسی
سوزاندن، آواز خوٰاندن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
سوزاندن، آواز خوٰاندن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
بی حرکت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
با اشتیاق، مشتاقانه، به طور پرشور، با حسرت، اشتیاق آمیز
دیکشنری سواحیلی به فارسی
انضباطی، برای نظم و انضباط
دیکشنری سواحیلی به فارسی
شهودیت، آگاهی درونی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ادراکی بودن، آگاهی عاطفی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
آگاهی، درک، تمیز، بینش، قابلیّت فهم، آگاهی ذهنی، تیزبینی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
دهان آب انداز، اشتها را جذب می کند
دیکشنری سواحیلی به فارسی
با حسّ نوستالژیک، به حسرت گذشته
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بی نظمی، رفتار نادرست
دیکشنری سواحیلی به فارسی