معنی halus - جستجوی لغت در جدول جو
halus
ظریف، خوب، صاف
ادامه...
ظَریف، خوب، صاف
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
haus
تشنگی، تشنه
ادامه...
تِشنِگی، تِشنِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
halusinasi
توهّم، توهّمات
ادامه...
تَوَهُّم، تَوَهُّمات
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan halus
با دقّت، به طور ظریف، نازکانه
ادامه...
با دِقَّت، بِه طُورِ ظَریف، نازُکانِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menghaluskan
صاف کردن، صاف
ادامه...
صاف کَردَن، صاف
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kehalusan
لطافت، ظرافت، ملاطفت
ادامه...
لِطافَت، ظِرافَت، مُلاطَفَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
berbulu halus
مخملی، کرک دار
ادامه...
مَخمَلی، کُرک دار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara halus
به طور دقیق، به طور ظریف
ادامه...
بِه طُورِ دَقیق، بِه طُورِ ظَریف
دیکشنری اندونزیایی به فارسی