معنی göçmen - جستجوی لغت در جدول جو
göçmen
مهاجر
ادامه...
مُهاجِر
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
görmek
دیدن، برای دیدن
ادامه...
دیدَن، بَرایِ دیدَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
geçmek
دور زدن، گذشتن، عبور کردن، از دست دادن، برتری یافتن، سبقت گرفتن
ادامه...
دُور زَدَن، گُذَشتَن، عُبور کَردَن، اَز دَست دادَن، بَرتَری یافتَن، سِبقَت گِرِفتَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
gömmek
قرار دادن، دفن کردن
ادامه...
قَرار دادَن، دَفن کَردَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
seçmen
انتخاب کننده، رأی دهنده
ادامه...
اِنتِخاب کُنَندِه، رَأی دَهَندِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
göçmenlik
مهاجرت
ادامه...
مُهاجِرَت
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی