معنی gustare - جستجوی لغت در جدول جو
gustare
لذّت بردن، لذّت ببرید
ادامه...
لَذَّت بُردَن، لَذَّت بِبَرید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
testare
آزمایش کردن، تست کنید
ادامه...
آزمایِش کَردَن، تِست کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mutare
تغییر یافتن، تغییر دهید
ادامه...
تَغییر یافتَن، تَغییر دَهید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
gostar
دوست داشتن
ادامه...
دوست داشتَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
custar
هزینه داشتن، هزینه
ادامه...
هَزینِه داشتَن، هَزینِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
urtare
برخورد کردن، دست انداز، کوبیدن
ادامه...
برخورد کَردَن، دَست اَنداز، کوبیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
lustre
درخشندگی، کلاهبرداری
ادامه...
دِرَخشَندِگی، کُلاهبَرداری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
gastar
مصرف کردن، خرج کردن، صرف کردن
ادامه...
مَصرَف کَردَن، خَرج کَردَن، صَرف کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
lustre
درخشندگی، برّاق
ادامه...
دِرَخشَندِگی، بَرّاق
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
gastar
صرف کردن، خرج کردن، مصرف کردن
ادامه...
صَرف کَردَن، خَرج کَردَن، مَصرَف کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
nuotare
شنا کردن
ادامه...
شِنا کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
bussare
کوبیدن، در زدن
ادامه...
کوبیدَن، دَر زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
bastare
کافی بودن، کافی است
ادامه...
کافی بودَن، کافی اَست
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tostare
بر تست کردن، نان تست
ادامه...
بَر تِست کَردَن، نان تِست
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
guastare
خراب کردن
ادامه...
خَراب کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tastare
دست زدن به، احساس
ادامه...
دَست زَدَن بِه، اِحساس
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ruotare
چرخیدن، چرخاندن
ادامه...
چَرخیدَن، چَرخاندَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
russare
خر خر کردن، خرّوپف کردن
ادامه...
خُر خُر کَردَن، خُرّوپُف کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ruttare
آروغ، آروغ زدن
ادامه...
آروغ، آروغ زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
restare
ماندن، باقی می ماند
ادامه...
ماندَن، باقی می مانَد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
frustare
با شلّاق زدن، شلّاق زدن، سیلی زدن
ادامه...
با شَلّاق زَدَن، شَلّاق زَدَن، سیلی زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
gestire
مدیریّت کردن، مدیریّت کنید
ادامه...
مُدیریَّت کَردَن، مُدیریَّت کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
gettare
رها کردن، دور انداختن
ادامه...
رَها کَردَن، دور اَنداختَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
guidare
رهبری کردن، راهنمای، رانندگی کردن، راهنمایی کردن
ادامه...
رَهبَری کَردَن، راهنَمای، رانَندِگی کَردَن، راهنَمایی کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
costare
هزینه داشتن، هزینه
ادامه...
هَزینِه داشتَن، هَزینِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
gustar
دوست داشتن، مانند
ادامه...
دوست داشتَن، مانَند
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
usare
استفاده کردن، استفاده کنید
ادامه...
اِستِفادِه کَردَن، اِستِفادِه کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی