معنی gryzący - جستجوی لغت در جدول جو
gryzący
زننده، متعفّن
ادامه...
زَنَندِه، مُتَعَفِّن
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ryczący
غرّنده، غرّش
ادامه...
غُرَّندِه، غُرِّش
دیکشنری لهستانی به فارسی
wrzący
جوشان، در حال جوشیدن، سرپیچ کردن
ادامه...
جوشان، دَر حالِ جوشیدَن، سَرپیچ کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی