معنی grupowo - جستجوی لغت در جدول جو
grupowo
به طور دسته جمعی، دوسویه
ادامه...
بِه طُورِ دَستِه جَمعی، دُوسویِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
grumoso
گره دار، توده ای
ادامه...
گِرِه دار، تودِه ای
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
grumoso
گره دار، توده ای
ادامه...
گِرِه دار، تودِه ای
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
grumoso
گره دار، توده ای
ادامه...
گِرِه دار، تودِه ای
دیکشنری پرتغالی به فارسی
grupować
گروه کردن، کلیک کنندگان، گروه، گروه بندی کردن، دسته بندی کردن
ادامه...
گُروه کَردَن، کِلیک کُنَندِگان، گُروه، گُروه بَندی کَردَن، دَستِه بَندی کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی