معنی gruchać - جستجوی لغت در جدول جو
gruchać
غرّیدن، غرّش
ادامه...
غُرّیدَن، غُرِّش
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
truchtać
دور رفتن، بیرون انداخته شد
ادامه...
دور رَفتَن، بیرون اَنداختِه شُد
دیکشنری لهستانی به فارسی
dmuchać
وزیدن، اجبار، پف کردن، متورّم
ادامه...
وَزیدَن، اِجبار، پُف کَردَن، مُتِوَرِّم
دیکشنری لهستانی به فارسی
słuchać
اطاعت کردن، اطمینان، گوش دادن، گوشتخوار
ادامه...
اِطاعَت کَردَن، اِطمینان، گوش دادَن، گوشتخوار
دیکشنری لهستانی به فارسی