معنی groot - جستجوی لغت در جدول جو
groot
عظیم، بزرگ، عالی
ادامه...
عَظیم، بُزُرگ، عالی
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
groothartig
دل بزرگ، بزرگ دل
ادامه...
دِل بُزُرگ، بُزُرگ دِل
دیکشنری هلندی به فارسی
de grootste
بزرگترین
ادامه...
بُزُرگتَرین
دیکشنری هلندی به فارسی
te groot
بیش از حد بزرگ، خیلی بزرگ
ادامه...
بیش اَز حَد بُزُرگ، خِیلی بُزُرگ
دیکشنری هلندی به فارسی
extra groot
بزرگ پیمانه، فوق العاده بزرگ
ادامه...
بُزُرگ پِیمانِه، فُوق العادِه بُزُرگ
دیکشنری هلندی به فارسی
vergroot
بزرگ شده، بزرگ شده است
ادامه...
بُزُرگ شُدِه، بُزُرگ شُدِه اَست
دیکشنری هلندی به فارسی
grootbrengen
پرورش دادن، بالا بردن
ادامه...
پَروَرِش دادَن، بالا بُردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
groothandel
عمده، عمده فروشی
ادامه...
عُمده، عُمده فُروشی
دیکشنری هلندی به فارسی
grootheid
بزرگی، عظمت
ادامه...
بُزُرگی، عَظَمَت
دیکشنری هلندی به فارسی
grootte
بزرگی، اندازه
ادامه...
بُزُرگی، اَندازِه
دیکشنری هلندی به فارسی
grootmoedig
با بزرگواری، بزرگوار
ادامه...
با بُزُرگوَاری، بُزُرگوَار
دیکشنری هلندی به فارسی
grootmoedigheid
سخاوت، بزرگواری
ادامه...
سَخاوَت، بُزُرگوَاری
دیکشنری هلندی به فارسی
grootouders
پدربزرگ یا مادربزرگ، پدربزرگ و مادربزرگ
ادامه...
پِدَربُزُرگ یا مادَربُزُرگ، پِدَربُزُرگ و مادَربُزُرگ
دیکشنری هلندی به فارسی
grootse
به طور با شکوه، بزرگ
ادامه...
بِه طُورِ با شُکوه، بُزُرگ
دیکشنری هلندی به فارسی
grootsheid
شگفتی، عظمت، افراط در عظمت، بزرگی
ادامه...
شِگِفتی، عَظَمَت، اِفراط دَر عَظَمَت، بُزُرگی
دیکشنری هلندی به فارسی
grootste
بزرگ ترین
ادامه...
بُزُرگ تَرین
دیکشنری هلندی به فارسی
met een groot hart
با دل بزرگ، با قلبی بزرگ
ادامه...
با دِلِ بُزُرگ، با قَلبی بُزُرگ
دیکشنری هلندی به فارسی