معنی grillowany - جستجوی لغت در جدول جو
grillowany
کبابی، قالب
ادامه...
کَبابی، قالِب
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
grillować
کباب پز کردن، کباب، کباب پزیدن، کبابی
ادامه...
کَباب پَز کَردَن، کَباب، کَباب پَزیدَن، کَبابی
دیکشنری لهستانی به فارسی