- grafisch
به طور گرافیکی، به صورت گرافیکی، گرافیکی
معنی grafisch - جستجوی لغت در جدول جو
- grafisch
به طور گرافیکی، گرافیکی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تلگرافی، تلگرافیک
به طور جمعیّتی، جمعیت شناختی
رقص گونه، رقص
به صورت سینمایی، سینمایی
رمزی به صورت رمزنگاری شده، رمزنگاری
از نظر توپوگرافی، توپوگرافی
تلگرافی
از نظر مردم شناسی، قوم نگاری
به طور نوشتاری صوتی، فونوگرافی
به طور عکّاسی، عکّاسی
جغرافیایی، از نظر جغرافیایی، از لحاظ جغرافیایی
از لحاظ کتاب شناسی، کتابشناختی
زندگی نامه ای، بیوگرافی، از دیدگاه زندگینامه ای
زندگینامه ای، از دیدگاه زندگینامه ای
از نظر توپوگرافی، توپوگرافی
از نظر لیتوگرافی، لیتوگرافی، سنگ نگاری
رقص گونه، رقص
به طور جمعیّتی، جمعیت شناختی
زندگی نامه ای، بیوگرافی
از دیدگاه زندگینامه ای، زندگی نامه ای
به طور عکّاسی، عکّاسی
از لحاظ جغرافیایی، از نظر جغرافیایی، جغرافیایی
گرافیکی
نمودار کشیدن، گرافیکی
تراژیک، غم انگیز، به طور غم انگیز
کشاورزی
به طور غم انگیز، غم انگیز، تراژیک
کشاورزی
سنگ نگاری، لیتوگرافی، از نظر لیتوگرافی