معنی graficznie - جستجوی لغت در جدول جو
graficznie
به طور گرافیکی، عزیزم
ادامه...
بِه طُورِ گِرافیکی، عَزیزَم
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
tragicznie
به طور غم انگیز، غم انگیز
ادامه...
بِه طُورِ غَم اَنگیز، غَم اَنگیز
دیکشنری لهستانی به فارسی
graficzny
گرافیکی، دستور زبان
ادامه...
گِرافیکی، دَستور زَبان
دیکشنری لهستانی به فارسی
topograficznie
از نظر توپوگرافی، از نظر تکتونیکی
ادامه...
اَز نَظَرِ تُوپُوگرَافی، اَز نَظَرِ تِکتُونِیکی
دیکشنری لهستانی به فارسی
demograficznie
به طور جمعیّتی، به صورت رزمی
ادامه...
بِه طُورِ جَمعیَّتی، بِه صورَتِ رَزمی
دیکشنری لهستانی به فارسی
fotograficznie
به طور عکّاسی، به صورت علامتی
ادامه...
بِه طُورِ عَکّاسی، بِه صورَتِ عَلامَتی
دیکشنری لهستانی به فارسی
fonograficznie
به طور نوشتاری صوتی، به صورت نیمه حرفه ای
ادامه...
بِه طُورِ نِوِشتاری صُوتی، بِه صورَت نِیمِه حِرفِه ای
دیکشنری لهستانی به فارسی
etnograficznie
از نظر مردم شناسی، از نظر معرفتی
ادامه...
اَز نَظَرِ مَردُم شِناسی، اَز نَظَرِ مَعرِفَتی
دیکشنری لهستانی به فارسی
kryptograficznie
رمزی به صورت رمزنگاری شده، عذاب
ادامه...
رَمزی بِه صورَت رَمزنِگاری شُدِه، عَذاب
دیکشنری لهستانی به فارسی
litograficznie
از نظر لیتوگرافی، به صورت متنی
ادامه...
اَز نَظَرِ لیتوگِرافی، بِه صورَتِ مَتنی
دیکشنری لهستانی به فارسی
telegraficznie
به صورت تلگرافی، به صورت تله کینتیک
ادامه...
بِه صورَتِ تِلِگرَافی، بِه صورَتِ تِلِه کینتیک
دیکشنری لهستانی به فارسی
biograficznie
از دیدگاه زندگینامه ای، به صورت اتوبیوگرافی
ادامه...
اَز دیدگاه زِندِگینامِه ای، بِه صورَت اُتوبیُوگِرافی
دیکشنری لهستانی به فارسی
choreograficznie
رقص گونه، طرّاح رقص
ادامه...
رَقص گونِه، طَرّاح رَقص
دیکشنری لهستانی به فارسی
bibliograficznie
از لحاظ کتاب شناسی، از نظر معنایی
ادامه...
اَز لَحاظِ کِتاب شِناسی، اَز نَظَرِ مَعنایِی
دیکشنری لهستانی به فارسی
autobiograficznie
از دیدگاه زندگینامه ای، از دور
ادامه...
اَز دیدگاه زِندِگینامِه ای، اَز دور
دیکشنری لهستانی به فارسی
geograficznie
از لحاظ جغرافیایی، از نظر ریاضی
ادامه...
اَز لَحاظِ جُغرافیایی، اَز نَظَرِ رِیاضی
دیکشنری لهستانی به فارسی