معنی governance - جستجوی لغت در جدول جو
governance
حکمرانی، حکومت داری
ادامه...
حُکمرانی، حُکومَت داری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
gouvernance
استانداری، حکومت داری، حکمرانی
ادامه...
اُستانداری، حُکومَت داری، حُکمرانی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
governante
حاکم، خانه دار
ادامه...
حاکِم، خانِه دار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
governante
حاکم
ادامه...
حاکِم
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Governance
حکمرانی، حکومت داری
ادامه...
حُکمرانی، حُکومَت داری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
gobernante
حاکم
ادامه...
حاکِم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
governança
حکمرانی، حکومت داری
ادامه...
حُکمرانی، حُکومَت داری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
governare
حکم دادن، حکومت کنند، حکومت کردن
ادامه...
حُکم دادَن، حُکومَت کُنَند، حُکومَت کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی