معنی gouverneur - جستجوی لغت در جدول جو
gouverneur
استاندار، فرماندار
ادامه...
اُستاندار، فَرماندار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
gouverneur
استاندار، فرماندار
ادامه...
اُستاندار، فَرماندار
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Gouverneur
استاندار، فرماندار
ادامه...
اُستاندار، فَرماندار
دیکشنری آلمانی به فارسی
gouverner
حکومت کردن، حکومت کنند
ادامه...
حُکومَت کَردَن، حُکومَت کُنَند
دیکشنری فرانسوی به فارسی
gouverneurschap
استانداری، فرمانداری
ادامه...
اُستانداری، فَرمانداری
دیکشنری هلندی به فارسی